https://gotoyazd.com

با ما تماس بگیرید : +98 (35) 3728 3090

رزرو هتل یزد

هتل ارگ جدید یزد

سفرنامه یزد، عروس کویر (قسمت دوم)، مرتضی پاریزی

تاریخ ثبت : 08 فروردین 1396 صفحه اصلی  »  وبلاگ  »  سفر به یزد  »  سفرنامه یزد، عروس کویر (قسمت دوم)، مرتضی پاریزی
سفرنامه یزد، عروس کویر (قسمت دوم)، مرتضی پاریزی سفرنامه یزد، عروس کویر (قسمت دوم)، مرتضی پاریزی

به کارگاه بافندگی کوچکی که در محله‌ی وقت‌الساعه یزد قرار دارد، وارد می‌شویم. در ورودی کارگاه، من را به یاد مدخل زورخانه‌های ورزشی باستانی می‌اندازد. با کمی خم شدن وارد کارگاه می‌شویم و سه کارگر بافنده را که در پشت سه دستگاه بافندگی دستی نشسته‌اند را می‌بینیم. یکی از آن‌ها شال سبزرنگی را به دور سر خود پیچیده است که گواه سیّد بودن اوست. کارگران بافنده جواب سلام ما را با لهجه‌ی یزدی که یک دنیا صفا و صمیمیت در آن است می‌دهند. از یکی از آن‌ها می‌پرسم که چه می‌دوزد و او می‌گوید: «این زیر منقلی است، در یزد قوری چای را معمولاً در کنار منقل خود می‌گذارند. این یک رسم قدیمی است و چون ممکن است آتش منقل بر روی فرش بیفتد و آن را بسوزاند، ازاین‌جهت در زیر منقل پارچه مخصوصی پهن می‌کنند و ما اکنون در حال بافت آن هستیم. البته اسم این پارچه زیر منقلی است؛ ولی برای مصارف مختلفی مورداستفاده قرار می‌گیرد. در نزدیکی‌های زمستان فروش زیرمنقلی‌های یزد در شهرهای دیگر ایران نیز بازار خوبی دارد، زیرا برای گذاشتن در زیر منقل کرسی لازم می‌شود.»

او می‌خواهد تمام سؤالات احتمالی من را در یکجا جواب دهد؛ ولی من برای اینکه زیاد وقت او را نگیرم می‌گویم روزی چند متر از این زیرمنقلی‌ها می‌بافی؟» با لحنی که رضایت کامل او را نشان می‌دهد، می‌گوید روزی 3.75 متر زیر منقلی می‌بافم حدود 90 تومان درآمد دارم از کارگر دومی که در پشت دستگاه پارچه‌بافی دیگری نشسته است پرسیدم که مشغول بافتن چیست؟ و او می‌گوید: «لحاف را که دیدین. پارچه روی لحاف با پارچه زیرش فرق می‌کند و این پارچه که من الآن می‌بافم در سرتاسر ایران برای درست کردن رویه لحاف به فروش می‌رسد. قبلاً این پارچه با ابریشم طبیعی ساخته می‌شد؛ ولی الآن با نخی که به آن مرسریزه می‌گویند بافته می‌شود.» می‌پرسم شما روزی چند متر از این پارچه‌ها می‌بافید؟» او که آثار پیری کاملاً بر چهره‌اش نمایان است با صدای لرزان می‌گوید: «اگر سرحال باشیم روزی 3 یا 4 متر ولی اگر بی‌حوصله باشیم 2 متر. زیاد حرص پول درآوردن نداریم ولی تن‌پرور هم نیستیم به همین دلیل با این سن‌وسال کار می‌کنیم تا محتاج این‌وآن نشویم. همین‌قدر که نان زن و بچه را خودمان دربیاوریم خدا را شکر می‌کنیم. در همین حال میله بلندی که در کنارش بود برداشت و در سوراخ «نُوَردی» که پارچه‌های بافته‌شده را به  دور آن می‌پیچد قرار داد و آن را به‌طرف خود کشید در همین حال مقداری از پارچه که در جلو چشمان ما بافته‌شده بود به دور نورد پیچیده شد. هم‌زمان با پیچیده شدن پارچه به دور نورد، نخ‌هایی که ازیک‌طرف به پارچه بافته‌شده و از سوی دیگر به میله چوبی که کیسه‌های پر از شن به آن بسته شده بود وصل می‌شد، به‌طرف او کشیده شدند. این نخ‌ها را «تار» می‌نامند و نخ‌هایی که از میان تارها عبور می‌کند تا پارچه را شکل دهند پود می‌نامند.

از بافنده پارچه می‌پرسم این میله بلند که باعث به حرکت درآمدن «نورد» می‌شود چیست و او می‌گوید این میله درواقع عمل اهرم را انجام می‌دهد و به زبان یزدی به آن پهلوکش می‌گوییم. با کشیدن پهلوکش به‌طرف عقب، نورد حول محور خود می‌چرخد و پارچه‌ای که بافته‌شده روی محور خود جمع می‌شود. با هر بار کشیدن پهلوکش کیسه‌های شنی که کارشان محکم کشیدن نخ‌های تار است، تا ارتفاع معینی به بالا کشیده می‌شوند و وقتی کامل به بالا برسند بافنده پارچه با دست نخ‌های ذخیره‌ای که به دور میله‌ای چوبی به نام «چله‌پیچ» پیچیده شده، باز می‌کنند و کیسه‌های شن را دومرتبه در چند سانتی‌متری نزدیکی زمین قرار می‌دهد.» لازم به یادآوریست که اگر کیسه‌های شنی روی زمین قرار گیرند نخ‌های عمودی یا تار از حالت کشیدگی خارج می‌شوند و بافنده قادر به بافتن پارچه نخواهد بود.

همچنان که به توضیحات بافنده  یزدی گوش می‌کردم در کارگاه باز شد و کارگری که چند دقیقه غایب بود با یک جعبه شیرینی یزدی وارد شد و خطاب به دوستش گفت: «آقایون را خسته نکن، بذار دهنشون رو شیرین کنن.» آقای مشروطه در مورد نساجی یزد نگران است او می‌گوید «مدت‌هاست نساجی یزد را با خطر سقوط مواجه می‌بینیم. از ده سال پیش به این‌طرف، پارچه‌های دستباف یزدی در بازارهای ایران کمیاب شده است و دلیل آن کم شدن دستگاه‌های پارچه‌بافی دستی در یزد است. زمانی دستمال‌های بزرگ یزدی در کردستان به‌عنوان روسری به فروش می‌رفت و در کمتر خانه‌ای بود که دستمال‌های بافندگی دستی وجود نداشته باشد. اما افسوس امروز بافندگان پارچه‌های دستباف که به آن‌ها در اصطلاح یزد، «شعرباف» می‌گویند به کارهای دیگری روی آورده‌اند که نتیجه مثبتی بر اقتصاد جامعه ندارد. امروزه حتی پارچه‌های گران‌قیمتی نظیر ترمه نیز با دستگاه‌های خودکار و نیمه‌خودکار بافته می‌شود و کارخانجات بافندگی در یزد که بیش از نیمی از پارچه موردنیاز مملکت را تأمین می‌کنند تعداد کمی از شعربافان را به خود جذب کرده‌اند.»

در موزه بسیار کوچکی که آقای مشروطه در منزل خود دارد لباسی است که پارچه آن بیش از 500 سال پیش در یزد بافته‌شده است بر روی پارچه گلدوزی‌هایی وجود دارد که همگی با دست انجام شده است؛ ولی به‌هیچ‌وجه مشخص نیست که این نوع گل‌دوزی چگونه انجام شده است. همچنین روسری پارچه‌ای که پود آن از طلاست و باظرافت خاصی حدود 400 سال پیش در یزد بافته‌شده است، در این موزه‌ی کوچک دیده می‌شود. آقای مشروطه فسیلی از سر نوعی ماهی را که در شیرکوه یزد پیدا کرده است به من نشان می‌دهد. او با استناد به این فسیل معتقد است تمام یزد قبلاً دریا بوده است. و اما اگر اکنون آب در یزد نیست شن‌ها در هر سو روان است و با مردانه شن می‌توان قصه محرومیت یزد از آب و دیگر مواهب طبیعی، اجتماعی و اقتصادی را برشمرد.


پرسش و پاسخ


جهت ثبت نظر ، ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید


جهت ثبت نظر ، ابتدا وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید
ENamad logo-samandehi